آویناآوینا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه سن داره

آوینا رویای زندگی ما

نشون دادن سیسمونی

ما به همه ی مهمونا سیسمونی عزیز دلمون رو نشون دادیم؛صبح روز هفتم ناف تو افتاد یعنی آخرین یادگاری تو از دوران شکم مامانت افتاد ...
25 مرداد 1391

نشون دادن سیسمونی

ما به همه ی مهمونا سیسمونی عزیز دلمون رو نشون دادیم؛صبح روز هفتم ناف تو افتاد یعنی آخرین یادگاری تو از دوران شکم مامانت افتاد ...
25 مرداد 1391

اولین حضور عزیزمون در خونه

روز اول حضورت در خونه ،مایک تابلوتهیه کردیم به هر مهمونی که میاومد خونمون برای تو یک متن یادگاری مینوشتن راستی روی تابلو عکس دو روزگی تو بود؛یک عکس دوروزگی توروبه همه ی مهمونا هدیه کردیم.
25 مرداد 1391

فردای تولد

ساعت دوازده ونیم بود که دکتر فروزش ازگمی بعد از ویزیت دستور مرخصی رو داد.بابا امیر اومد دنبال من  تو  ومامان اشرف. ازمون استقبال خوبی شد وبه خاطر اولین روز حضورت کناردیگران گوسفندقربونی کردند.   بعد همه ی دوستان واقوام من وباباامیر اومدن دیدن نوگل ما.    
18 مرداد 1391
1